نقدی بر آنچه گذشت ... از ماست که برماست
نویسنده صفاری
خوانندگان عزیز، حتما استحضار دارند که تا قبل از اصلاح نظام تقسیمات کشوری ایران ، شهر شاندیز به عنوان مرکز بلاد اطراف بوده تا جائیکه حوزه های نظام وظیفه و ثبت اسناد دراین شهر دایر و پاسخگوی امور مردمی دراین شهر انجام می گرفت ، اما درجریان تغییر مرکزیت و انتقال مراکز اصلی
ژاندارمری و ثبت و استقرار بخشداری و آموزش و پرورش در طرقبه چند نکته حائز اهمیت است که بایستی توسط دلسوزان مورد واکاوی و بررسی مجدد قرارگیرد . پیشتر عنوان گردید ، یکی از انتقادات جدی به بزرگان شهر به بحث عدم تمایل این عزیزان در جلب و جذب نهادهای رسمی دولتی من جمله آموزش و پرورش و بخشداری برمیگردد ، این نوشتار اتفاقات حوالی سالهای 17-1316 با رویکری پندگیرانه و تجربه محور مرور می نماید. شاید آن روز که بزرگ شهر شاندیز در مسجد «خان قدیم» برپله ی نخستین منبر نشست و باعصای خویش برزمین کوبید و بزرگان شاندیز را به مخالفت با حضور بخشداری و آموزش و پرورش ترغیب نمود ، هیچگاه تصور نمی کرد که اثرگزاری این تصمیم تابدانجا عمیق و وسیع باشد که سرنوشت شهر را تغییرداده وانتقادات جدی نسل های آتی را در برداشته باشد .
جالب اینکه درآن هیاهو هیچکس به خود اجازه ابراز عقیده و نظر مخالف نداد ، مگر پیرمردی فرتوت به نام «کربلایی فتح الله» که با لحن خاص خویش مخالفت علنی خودرا بااین تصمیم ابراز نمود و اعلام داشت : « شما با این کار تحفه و هدیه حکومت را پس می زنید و باعث می شوید آن ها دیگر به شاندیز توجهی نداشته باشند و این به ضرر مااست ، یعنی شما می گویید خانواده هایی که دوست دارند فرزندانشان به جای مکتب به مدرسه بروند به مشهد مهاجرت کنند ،یا کسانیکه به حکومت کاردارند ، هرروز بین این آبادی و مشهد در آمد وشد باشند و به زحمت بیفتند ، شما از این کار پشیمان می شوید و...» این واقعه به وضوح خنثی بودن افراد ذی نفوذ و فقدان تصمیم سازی خردورزان ، عدم آینده نگری و بی توجهی به نظرات مغایر با نظر جریان غالب را نمایان می نماید . اگر درجریان این تصمیم درکنار مرحوم کربلایی فتح الله چندتن از بزرگان و موثرین شهر به خود اجازه ابراز عقیده و مخالفت می دانند ، مطمئنا شرایط طوری دیگری رقم می خورد و....
این تصمیم ، تمام زحمات بزرگان و تصمیم گیرندگان شهر، درابعاد امنیتی و فرهنگی را تحت الشعاع قرارداد . این عزیزان که به گواه تاریخ و شواهد موجود روزی تاپای جان در راه دفاع شهر و ناموس خود همت گماردند و بعضا بالغ بر 50 سال در کسوت مهتری و بزرگ شاندیز نقش آفریدند و از کار اهل شهر و دیار خویش ، خالصانه و دلسوزانه ، گره گشایی داشتند ، به جهت اتخاذ تصمیمی نبایسته ، امروزه باگلایه های بیشمار نسل کنونی مواجه گشته اند ، هرچند که این اقدام به زعم بزرگان و تصمیم گیرندگان آن روز درجهت جلوگیری از تغییر فرهنگ و استحکام بنیان های فکری و فرهنگی جوانان و نوجوانان و به نوعی اعتراض به سیاست های در دست اجرای حکومت وقت صورت گرفت . اما کنه آن سوق مراکز دولتی به شهر همجوار را رقم زد و شد آنچه امروز شاهد آنیم .
گل به خودی هایی از این دست فراوان است که در برخی موارد همچون مورد یادشده ، دایره تاثیر آن نسلهای آتی را نیز در برگرفته و سرنوشت شهر را دگرگون نموده است . اینکه امروزه کرارا به بحث «پدیده» ،«شهرک گلستان» و«بندسرخاندیز» و مقولاتی از این دست پرداخته و از خردورزان واهل قلم ، آگاهان و تاثیرگزاران و دلسوزان شهر درخواست ورود جدی به این مباحث را می نمائیم ، به جهت جلوگیری از تکرار وقایع و تصمیمات نادرست قبلی است . چراکه بی توجهی به هریک از موارد فوق الذکر اثرات مخرب و جبران ناپذیری در برخواهدداشت ،تاجائیکه صب و لعن آیندگان را بدرقه راه تصمیم گیرندگان امروز خواهد نمود .
بهتر از هرکسی می دانید که طی سال های پیش روی مهمترین معضل شهر و منطقه ، تامین آب کشاورزی و فضای سبز است، لذا راه اندازی کمپین های مطالبه احداث بند سرخاندیز درهفته های اخیر ، انگشت اشاره ای است که بزگترین مشکل حوزه شهری طی سال های آینده و یکی از جدی ترین خواسته های صدساله اخیر را نشانه گرفته و رفع آن را مطالبه می نماید .
باور داشته باشیم که با همت و پی جویی خستگی ناپذیرو پرهیز از طرح و پیگیری موضوعات غیرضرور و اختلاف برانگیز وهمچنین وادارنمودن دستگاههای متولی در شهر، منطقه و استان به همراهی بااین عزم جدی ، می توان به بسیاری از مطالبات و خواسته های مغفول مانده دست یافت . برخی عزیزان ، جانبداری از شاندیز را صرفا در منکوب نمودن کانون های جمعیتی اطراف جستجوکرده و بیشتر نوک پیکان انتقادات و بعضا گلایه و اعتراض خویش را به این مجموعه ها متوجه می نمایند ، این درحالیست که این امر تحت هیچ شرایطی دربردارنده منافع شهر نبوده و بعضا مسیر توسعه و پیشرفت را باچالش جدی مواجه خواهد نمود وچه بسا جریان های مخالف و کند کننده جدیدی را تولید و عرضه نماید .
بنابراین بهتر آن است که با تمرکز برمطالبات عمومی و اقتضائات شهر ، و البته حرکت و اقدام آینده نگرانه در مواقع حساس منجمله انتخابات شوراها و مجلس شورای اسلامی زمینه ورود اندیشه های پویا و سازنده را به عرصه های اثرگذار فراهم نموده و جریان های دلسوز و همسو با منافع شهر و منطقه را جهت نیل به اهداف بلند مرتبه متمرکز و متحد نمائیم .